Web Analytics Made Easy - Statcounter

کرمانشاه - ایرنا - زلزله 7.3 ریشتری یکشنبه شب استان کرمانشاه علاوه بر خسارت های فراوانی که به منازل مسکونی وارد کرد، موجب تخریب تعداد زیادی از مدارس و کلاس های درس نیز شد، به گونه ای که طبق اعلام مسئولان مربوطه 78 مدرسه با 415 کلاس درس عملا تخریب و غیر قابل استفاده شده است.

به گزارش روز پنجشنبه خبرنگار ایرنا، پس از وقوع زلزله مهیب 21 آبان، اداره کل آموزش و پرورش استان کرمانشاه تصمیم گرفت تمامی مدارس را در دو نوبت صبح و عصر در روزهای دوشنبه، سه شنبه، چهارشنبه و پنجشنبه تعطیل اعلام کند.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!


پس از عادی شدن شرایط در اغلب نقاط استان کرمانشاه، مدارس بیشتر شهرهای استان که یا متاثر از وقوع زلزله نبوده و یا آسیب و خسارت کمتری دیده بودند، آماده بازگشایی برای حضور دانش آموزان هستند.
اما سئوالی که مطرح می شود در خصوص وضعیت دانش آموزان شهرهای زلزله زده ثلاث باباجانی، سرپل ذهاب و قصرشیرین است که مدارس این شهرها متحمل بیشترین خسارت شده و تعداد زیادی از آنها با خاک یکسان و یا امکان استفاده را دیگر ندارند.
در همین رابطه مدیرکل تجهیز و نوسازی مدارس استان کرمانشاه و همچین مسئول روابط عمومی اداره کل آموزش و پرورش استان در گفت وگو با خبرنگار ایرنا آخرین وضعیت مدارس تخریب شده استان و تمهیدات اندیشیده شده برای بازگشت دانش آموزان به مدارس را تشریح کردند.

* تخریب 78 مدرسه با 415 کلاس درس در مناطق زلزله زده کرمانشاه
مرزبان نظری مدیرکل تجهیز و نوسازی مدارس استان کرمانشاه دراین باره گفت که از 757 باب مدرسه شهرستان های سرپل ذهاب، ثلاث باباجانی، قصرشیرین، دالاهو و گیلانغرب با 2 هزار و 854 کلاس درس، 78 مدرسه با 415 کلاس درس به صورت کلی تخریب و غیر قابل استفاده شده است.
وی همچنین به تعداد مدارس تخریب شده در مناطق زلزله زده استان کرمانشاه اشاره و اظهار کرد: سرپل ذهاب با تخریب 29 مدرسه متشکل از 158 کلاس درس بیشترین آسیب را دراین بخش متحمل شده است.
نظری افزود: درثلاث باباجانی نیز 39 مدرسه با 186 کلاس درس تخریب و غیر قابل استفاده شده است.
مدیرکل تجهیز و نوسازی مدارس استان کرمانشاه همچنین با اشاره به تخریب 5 مدرسه در دالاهو و گهواره با 29 کلاس درس، افزود: 3 مدرسه در قصرشیرین با 18 کلاس و 2 مدرسه نیز در گیلانغرب با 24 کلاس درس تخریب شده اند.
وی با بیان اینکه در مجموع 11 درصد مدارس مناطق زلزله زده استان کرمانشاه تخریب شده است، گفت: ساختمان این مدارس عموما بیش از 30 سال قدمت داشته اند.
نظری تصریح کرد: با توجه به این وضعیت به 250 دستگاه کانکس برای استقرار اضطراری دانش آموزان و آغاز فعالیت های آموزشی در منطقه نیاز داریم.

* آماده بازگشایی مدارس در مناطق زلزله زده استان هستیم
حسین پارساپور مسئول روابط عمومی اداره کل آموزش و پرورش استان کرمانشاه نیز از آمادگی این اداره کل برای بازگشایی مدارس در مناطق زلزله زده استان و ورانه کردن دانش آموزان به کلاس های درس خبر داد.
وی افزود: از آن جایی که بسیاری از مدارس شهرستان های سرپل ذهاب، ثلاث باباجانی و قصرشیرین تخریب شده تعداد زیادی از دانش آموزان امکان استفاده از مدارس قبلی خود را ندارند.
پارساپور گفت: در هماهنگی صورت گرفته با وزارت آموزش و پرورش، مدارس سالم و قابل استفاده را 2 و یا حتی 3 شیفته خواهیم کرد تا امکان ادامه تحصیل دانش آموزان زلزله زده فراهم شود.
مسئول روابط عمومی اداره کل آموزش و پرورش کرمانشاه خاطرنشان کرد: مشکلی برای بازگشایی مدارس در مناطق زلزله زده نداریم اما شرایط روانی منطقه فعلا این اجازه را به ما نمی دهد.
وی تاکید کرد: آموزش و پرورش آمادگی خود را به مسئولان برای بازگشایی مدارس حتی در چادر نیز اعلام کرده اما باید شرایط روانی دانش آموزان برای بازگشت به مدرسه فراهم گردد.
پارساپور به تعداد دانش آموزان ساکن در مناطق زلزله زده نیز اشاره و اظهار کرد: در سرپل ذهاب 16 هزار و 473 دانش آموز، در ثلاث باباجانی 6 هزار و 485 دانش آموز و در قصرشیرین نیز چهار هزار و 82 دانش آموز در مقاطع مختلف، تحصیل می کنند.
مسئول روابط عمومی اداره کل آموزش و پرورش استان کرمانشاه گفت: متاسفانه در زلزله اخیر غرب استان، 21 دانش آموز نیز جان خود را از دست دادند.
وی تصریح کرد: تمامی مدارس استان به جز شهرستان های سرپل ذهاب، قصرشیرین و ثلاث باباجانی از روز شنبه (26 آبا) دائر و دانش اموزان در کلاس های درس حاضر خواهند شد.
زلزله 7.3 ریشتری یکشنبه شب در استان کرمانشاه به هفت شهرستان و یک هزار و 950 روستای استان کرمانشاه خسارت وارده کرده است.
به گفته معاون عمرانی استانداری کرمانشاه، بیش از 31 هزار واحد مسکونی در این زلزله به طور کامل تخریب و یا دچار خسارت کلی و جزیی شده است.
دراین حادثه 432 نفر جان خود را از دست داده و 9 هزار و 397 نفر نیز مصدوم شد.
7458**1625
خبرنگار:مسعود اسماعیلی ** انتشار: محسن فتاحی

منبع: ایرنا

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.irna.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایرنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۵۶۵۵۶۸۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

دیدار با الفبای علم و مهربانی پس از ۲۵ سال

هر زمان اسم معلم به میان آمده باشد، به یاد او افتاده‌ام، کسی که الفبای علم و دانش را در وجودم نهاد و طی این سال‌ها همواره در آرزوی دیدار دوباره او بوده‌ام.

به گزارش خبرگزاری ایمنا از کردستان، خاطرم هست که تابستان سال ۱۳۷۴ دست در دست پدرم برای ثبت‌نام کلاس اول دبستان، به مدرسه پروین اعتصامی شهر سنندج رفتیم. مدرسه در نگاهم جایی جدید و ناشناخته و بسیار بزرگ بود. هم استرس روبه‌رو شدن با فضایی جدید را داشتم و هم خوشحالی از کسب تجربه در بخش دیگری از زندگی‌ام که به سواد ختم می‌شد.

روز اول مدرسه فرا رسید و سر صف با خواندن اسم‌هایمان، کلاس‌ها و معلم‌هایمان نیز مشخص شد، به یاد دارم که معلم‌مان خانم (فاطمه احمدی) آمد و یکی یکی سر و صورت ما را بوسید و به داخل کلاس هدایت‌مان کرد.

خانم احمدی زیباترین و شیرین‌ترین خاطرات دوران تحصیلم را رقم زد. معلمی بسیار مهربان و خوشرو که باعث شد حتی عشق به معلمی نیز در وجودم شکل بگیرد.

هرچند من قبل از شروع تحصیلم، در خانه خواندن و نوشتن را فرا گرفته بودم، اما از همان روز اول، از کلاس و مدرسه خوشم آمد و درس‌ها برایم بسیار شیرین و قابل فهم بود. همواره شاگرد اول کلاس بودم و دانش‌آموزی آرام و منضبط که معلم‌ها هم از این مسئله استقبال و من را به عنوان نماینده یا همان مبصر کلاس انتخاب می‌کردند.

دانش‌آموزانی که در نیمکت‌های سه‌نفره جا می‌شدند

آن زمان مقطع ابتدایی ما پنج سال طول می‌کشید، در نیکمت‌های سه‌نفره جا می‌شدیم و هر سال در سه ترم که به آن ثلث می‌گفتند، ما امتحانات پایان ترم داشتیم.

خبری از فناوری و تخته وایت‌برد نبود، همه آنچه که به ما تدریس می‌شد، روی تخته سیاه نقش می‌بست با گچ‌های رنگی که جذابیت تدریس را برای ما چندین برابر می‌کرد.

تمام خوشحالی ما این بود که ۲۰ بگیریم، اصلاً نقش بستن نمره ۲۰ در دفتر مشق‌هایمان حال و هوای دیگری داشت و اگر به جای آن، نمره کمتری مثلاً ۱۹ می‌گرفتیم، به گریه می‌افتادیم و زمین و زمان را به هم می‌دوختیم تا بلکه نمره‌مان ۲۰ شود.

بر جلد کتاب فارسی آن دوران، طرح گل نقش بسته بود، کلاس اول یک گل داشت و تا کلاس پنجم که پیش می‌رفتی تعداد گل‌ها به پنج تا می‌رسید و این نشان می‌داد که بزرگ‌تر شدی و کم‌کم باید از این مدرسه به مدرسه و مقطع دیگری خداحافظی کنی.

کلاس اول با خانم احمدی که بسیار مهربان بود انس گرفته بودیم، اما دیری نگذشت که خرداد از راه رسید و کلاس اول هم تمام شد، روز آخر مدرسه خیلی ناراحت بودم و دوست نداشتم که به خانه برگردم، اما به امید اینکه سه ماه دیگر دوباره مدرسه باز می‌شود و خانم معلم عزیزمان را می‌بینم تابستان را سپری کردم.

دلبستگی و تعلق خاطری که به معلمان ایجاد می‌شد

به دلیل دلبستگی و تعلق خاطری که به معلم کلاس اولم داشتم، دوست داشتم دوباره خانم احمدی معلم‌مان باشد، اما کلاس دوم یک معلم دیگر آمد و من بسیار ناراحت شدم. به همراه یکی از دوستانم پیش خانم احمدی رفتیم و اصرار و اصرار که شما باید دوباره بیاید و معلم ما شوید، اما کلاس‌ها و معلم‌ها را تعیین کرده بودند و نمی‌شد آن را تغییر داد.

تا کلاس دوم تمام شد، چندین‌بار پیش خانم احمدی رفتیم و از او قول گرفتیم که کلاس سوم دوباره بیاید و معلم‌مان شوید و او هم با خوش‌رویی به ما قول داد که می‌آید.

واپسین روزهای کلاس دوم هم از راه رسید و من به امید دیدار دوباره خانم احمدی در کلاس سوم بودم و چون از او قول گرفته بودیم که دوباره معلم‌مان خواهد شد، بسیار خوشحال بودم.

کلاس سوم فرا رسید و خانم احمدی طبق قولی که داده بود آمد و دوباره معلم ما شد، انگار دنیایی از خوشحالی را به من داده بودند. در پوست خودم نمی‌گنجیدم، حاضر بودم تا آخر عمرم فقط او معلمم باشد.

معلمی مهربان که دانش‌آموزان را تنبیه نمی‌کرد

او معلمی مهربان بود که به یاد ندارم دانش‌آموزان را تنبیه کرده باشد، ساعت‌ها وقت خود را صرف درس دادن به دانش‌آموزان ضعیف‌تر کلاس می‌کرد و خم به ابرو نمی‌آورد.

پایه سوم هم با روزهای شیرینی که خانم احمدی برای ما رقم زد به پایان رسید و باز هم غم جدایی از او به جانم افتاد. از او خواستم که باز هم در سال آینده معلم ما شود اما آن زمان چون بیشتر مقاطع اول تا سوم را تدریس می‌کردند این امکان میسر نبود.

تا زمانی که مقطع ابتدایی من در مدرسه پروین اعتصامی تمام شد، هراز چندگاهی پیش خانم احمدی می‌رفتم و حتی سر کلاس او می‌نشستم.

ناگزیر برای تحصیل در مقطع راهنمایی به مدرسه دیگری رفتم و دیگر از آن زمان تاکنون او را در هیچ جایی ندیدم، اما خاطرات خوب او همیشه همراه من بود و همواره هنگامی که نام معلم به میان می‌آمد یا روز بزرگداشت مقام معلم فرا می‌رسید، به یادش می‌افتادم.

امسال دیگر خواستم که به این فراق پایان دهم و پس از سال‌ها دوباره به دیدارشان بروم، چون می‌دانستم مربوط به حدود ۲۵ سال پیش است، حدس می‌زدم که بازنشسته شده باشند. پیگیری‌های زیادی برای پیدا کردن حداقل یک شماره از او کردم، اما هر بار به در بسته برمی‌خوردم.

در فواصل زمانی، چندین شماره به دستم رسید که با اسم معلم من یکی بود و من با ذوق یکی یکی به آن‌ها زنگ می‌زدم و در دل خدا خدا می‌کردم که با نشانی‌هایی که به خاطر دارم خانم احمدی باشد، اما هیچکدام نبود.

اشک شوق پیدا کردن گمشده‌ای پس از سال‌ها

ناامید نشدم و از هر طریقی که می‌توانستم باز هم آخرین پیگیری‌ها را انجام دادم و با آخرین شماره‌ای که به دستم رسید تماس گرفتم، صدایش پشت تلفن برایم آشنا بود تا خودم را معرفی کردم، هنوز حرفم تمام نشده بود که با ذوق وصف‌ناپذیری اسم کوچکم را صدا زد و من را شناخت، همانجا بود که دیگر نتوانستم جلوی خودم را بگیرم و از خوشحالی اشک‌هایم سرازیر شد، همه دوران مدرسه و کودکیم به یکباره دوباره در ذهنم مجسم شد. من معلم مهربانم را یافته بودم همچون پیدا کردن گمشده‌ای پس از سال‌ها.

قول و قرار دیدار با هم را گذاشتیم و من به همراه یکی از هم‌کلاسی‌هایم به دیدار او رفتیم، او هم با خوش‌رویی تمام در منزلشان پذیرای ما شد، باورم نمی‌شد که بعد از حدود ۲۵ سال دارم معلم کلاس اولم را می‌بینیم، همان چهره بشاش و مهربان، هرچه او را نگاه می‌کردم حس آرامش و مادرانگی که داشت را به من منتقل می‌کرد.

خانم فاطمه احمدی (کانی گلزار) اکنون ۶۳ ساله شده، اسم همه همکلاسی‌ها را یادش است و از بسیاری از آن‌ها خبر دارد. خاطرات بسیاری را از آن دوران هم برایمان تعریف کرد.

او از سال ۱۳۵۶ به مدت ۳۰ سال به شغل معلمی مشغول بوده و سال ۱۳۸۶ بازنشسته شده است. ۹ سال از کار خود را در روستاهای کامیاران و سنندج سپری کرده است و مابقی را در مدارس شهر سنندج.

خانم احمدی از اولین معلم خودش برایمان گفت؛ زمانی که سال ۱۳۴۶ به کلاس اول رفته، فردی مسیحی به نام «جهان پانوسی» معلم او بوده است، اما بعد از آن، پس از گذشت سال‌ها پیگیری فهمید که دیگر در قید حیات نیست.

معلمی هنر است نه شغل

او معلمی را شغل نمی‌داند و می‌گوید: معلمی بیشتر هنر است، از نظر مادی شاید آورده آن‌چنانی برای معلم نداشته باشد، اما این عشق و علاقه دانش‌آموزان است که کاستی‌ها را جبران می‌کند.

وی ادامه می‌دهد: وقتی سر کلاس درس می‌رفتیم زندگی شخصی خودمان را فراموش می‌کردیم و با دانش‌آموزان و مسائل و مشکلات آن‌ها همراه می‌شدیم. خوشحالی آن‌ها خوشحالی ما بود و غم آن‌ها غم ما.

خانم احمدی اضافه می‌کند: در ابتدای کارم امکانات بسیار کم بود و حقوق و مزایای ما با کارکنان ادارات دیگر اصلاً قابل قیاس نبود. خاطرم هست در روستا که درس می‌دادم برگه امتحان را برای دانش‌آموزانی که در کوه‌ها و باغ‌ها مشغول کار بودند می‌بردم یا روستاهایی که آب آشامیدنی نداشتند، با پیگیری من برای آن‌ها آبرسانی شد.

وی از خاطرات دوران تدریس خود هم بسیار برایمان تعریف کرد، از دانش‌آموزی گفت که همواره صندلی خود را به صندلی او می‌چسبانده و وقتی پیگیری کرده است فهمیده که مادر ندارد و او را به جای مادر خودش در نظر گرفته است یا دانش‌آموزی با اینکه خانواده او وضعیت مالی خوبی نداشته است و شاید چند سال یک‌بار غذایی همچون کباب را می‌خوردند، لای یک تکه نان برای او از سهم کباب خودش به مدرسه آورده بوده است.

موفقیت شاگردانم همچون موفقیت فرزندانم من را خوشحال می‌کند

خانم احمدی خاطرنشان می‌کند: امروز وقتی شاگردانم را می‌بینم که در کار و زندگی و تحصیل خود موفق شده‌اند بسیار خوشحال می‌شوم و احساس می‌کنم که فرزندان خودم هستند که به موفقیت دست یافته‌اند.

این معلم بازنشسته می‌افزاید: اگر باز هم به دوران قبل بازگردم معلمی را انتخاب می‌کنم. در طول دوران تدریسم به خواست خودم بیشتر مناطق کم‌برخوردار را انتخاب می‌کردم تا بتوانم کاری برای بچه‌های آنجا انجام دهم.

وی هنوز نامه‌ها و کادوهایی را که از دانش‌آموزان خود دریافت کرده، نگه داشته است و می‌گوید: گاهی اوقات وقتی از کنار مدارس عبور می‌کنم لحظاتی توقف می‌کنم و به صدای معلم‌ها و دانش‌آموزان گوش می‌دهم و برایم تداعی خاطرات می‌شود.

در این دیدار، لحظاتی را به تماشای آلبوم عکس‌های آن دوران در مدرسه پروین اعتصامی گذراندیم و از معلمان و دانش‌آموزانی یاد کردیم که طومار زندگی آن‌ها بسیار زود برچیده شد و اکنون دیگر در قید حیات نیستند.

به راستی که مشاغلی همچون معلمی با وجود همه مشقت‌هایی که دارد اگر با عنصر عشق و علاقه آمیخته شود شیرینی دوران علم و تحصیل را برای دانش‌آموزان صدچندان می‌کند، البته به شرطی که دانش آموزان نیز قدر معلمان خود را بدانند و شأن و ارزش جایگاه آن‌ها را نگه دارند.

گزارش از ویدا باغبانی، خبرنگار ایمنا

کد خبر 751606

دیگر خبرها

  • نهضت «نذر مدرسه سازی» در اردبیل راه اندازی می شود
  • تحویل ۳۰۰ کلاس درس در اردبیل تا پایان سال
  • استانداردسازی ۱۱۰ مدرسه در چهارمحال و بختیاری
  • ۳۶۰ باب کلاس درس در چهارمحال و بختیاری در دست احداث است
  • ۲۰۷ کلاس درس در سال ‌۱۴۰۳ ساخته می‌شود
  • لزوم مقاوم‌سازی ۱۰۰۰ کلاس درس در چهارمحال و بختیاری
  • آغاز ثبت‌نام بیش از ‌۱۹ هزار کلاس اولی‌ در زنجان
  • دیدار با الفبای علم و مهربانی پس از ۲۵ سال
  • ۱۱۸ کلاس درس تا مهرماه در کهگیلویه و بویراحمد آماده تحویل است
  • امسال ۵۰۰ کلاس درس تحویل آموزش و پرورش اصفهان می‌شود